- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
عُمْر خود را به تمنّا گُذراندن خوب است صبح و شب در طلبت اشک فشاندن خوب است چشـمهای تو اگر ساقـی مجـلس باشـنــد دست بر پهلوی پیمانه رساندن خوب است لب هجران زده گــان را به تلافیِ فِراق جرعهای از میِ وصل تو چشاندن خوب است مثـل آقـای خـراسـانی و در مسـلـک تو بنده را در برِ ارباب نشاندن خوب است زندگی با تو همان قدر که لذّت بخش است بیتو بالعکس، فقط زنده نماندن خوب است مــژدۀ آمــدنـت را چـو بــیـارد نــوروز گَرد و خاک از تن این خانه تکاندن خوب است عصر هر جمعۀ دلگیر به خودم میگویم: حرف گودال که شد فاش نخواندن خوب است کاش آن رذل سیه دل ز خودش میپرسید تیغ را بر گلوی تشنه کِـشاندن خوب است؟ چهارده قرن گذشته ست و نگـفـتند چرا اسب روی بدن کُشته، دواندن خوب است
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
این دل آلـودهام دلـبـر نمیخـواهـد مگـر حضرت صاحب زمان نوکر نمیخواهد مگر بال پـرواز مـرا سـوزانـد نـارِ معـصیت مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمیخواهد مگر غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ چارهای این دردِ زجرآور نمیخواهد مگر راه گـم کردم بیا یابنالحسن دستم بگـیر ظلمتِ این سینه پیغمبر نمیخواهد مگر چند وقتی میشود از زندگی سیرم دگر نوکرت چیزی ز تو دیگر نمیخواهد، مگر روزیِ یکبار روضه در شبِ جمعه حرم من یقین دارم، دعا باور نمیخواهد مگر " إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ " یعـنی دل آلـودهام... شعلهای در زیر خاکستر نمیخواهد مگر خواستم گـریه کنم فرمود فَابْـكِ لِلْحُـسَيْنِ گریه بر ارباب، چشمِ تر نمیخواهد مگر مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا گفت: این پیکر، کفن آخر نمیخواهد مگر دست بردار از سرش ای دشمن دین خدا یک سؤال، ارباب انگشتر نمیخواهد مگر
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
منی که غیر تو بر هر غـریبه دل دادم دلـم شکـست و نـیامـد کسی به امـدادم سرم به کار خـودم بود دعـوتم کردی ز یـاد بُــردمـت امـا نـبـردی از یــادم بغـل بگـیر مرا نـوکرت پریشان است توجـهـی بـکـن آخـر به داد و فـریـادم گذشتم آنقـدر از خیمه ات که جلد شدم اگـر به بـنـد تـو بـاشـم هـمـیـشه آزادم چـقدر فاصله دارم که محـرمت بشوم نه قـنـبـرت شده ام نه کـمـیل و مقـدادم گدایی از تو به من نسل پشت نسل رسید گـدای دسـت تـو بــودنــد کـل اجــدادم من از تو یاد گرفتم که خوب گریه کنم برای گـریه به جـدت شدی تو اسـتادم به یـمن گریه برای حسین خـوب شدم بـه یـمـن گـریـه بـرای حـسـیـن آبــادم هـمـه بـرای تـن بـی کـفـن عــزادارنـد ز نوح و یوسف و عیسی گرفته تا آدم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
زحمتت هستم و ای کاش دگر کم بشوم یا که نه … با نفس قدسیات آدم بشوم چه خیالات عجیبی، من و این بار گناه خواستم در نظر چشم تو مَحـرم بشوم این همه پیش همه رو زدم و خوار شدم کاش یک بار فـقط پیش شما خم بشوم شده بـازیچـۀ من ذکـر دعـای فـرجت کاش عـامل به دعـاهای قـنـوتم بـشوم منـتظرهای تو رگـبارِ بهـاری هـستـند کاش من هم ز غمت بارش نم نم بشوم انـتظار فـرجت راه حسیـن است فقـط کـاش لبـیک، به پـیغـام مُـحـرّم بـشوم ذکر تو این شده که:کیست مرا یار شود!؟ نکـند جـای اضافـه شـدنم کـم بـشوم!؟ به عمل کار برآید نه به«جانم به فدات» پای دار غـم تو کاش که « میثم » بشوم غـبطه خوردم به شهیدان حریم زینب آرزو میکنم ای کاش که من هم بشوم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
زمان لطف، صحبت از حقارتم نمیکنی کریـمی و نـظاره بر لـیـاقـتم نـمیکنی تو را ز یاد میبرم زمان معصیت ولی مـرا مـؤاخـذه برای غـفـلـتم نـمیکـنی دلم شکسته و کسی به داد من نمیرسد میـان راه مانـدهام، حـمایتم نمیکـنی؟! چه نذرها نکردهام که زیر و رو شود دلم به هر دری که میزنم اجابتم نمیکنی اسیـر ظلـمت دلـم شدم عـزیز فـاطـمه به یک دعا مرا غریق رحمتم نمیکنی؟! اگر بناست سهم من همیشه دوریات شود چرا مرا نمیکشی و راحتم نمیکنی؟! کسی من خراب را به سوریه نمیبرد در این بساط عاشقی ضمانتم نمیکنی؟! فدای عمهای که با دل شکسته ناله زد برادرم چرا نـظر به غـربتم نمیکـنی بزرگ این قبیلهام... مرا نزن عقیلهام کمی حـیا و شـرم از شرافـتم نمیکنی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
خـشكـی چـشـم پـشیـمان مرا دریـابـید به غـبـاری سـر مـژگـان مرا دریـابید من اویـسـم ز قَـرَن آمـدم آقـایم نیـست چـشـمهـای تـر حـیـران مـرا دریابـیـد كاش میدیدم و با گـریهكنان میگـفـتم حـال آقــای پـریـشـانِ مــرا دریـابـیــد میزنم سینه به پایِ غمتان تا یك روز سیـنـۀ خـسـتـۀ سـوزان مـرا دریـابـیـد كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گـریـۀ مادرِ تو میرسد از روضۀ ما دستهـا، چـاك گـریـبان مـرا دریـابید مـادرت باز به سر میزند و میگـوید پـسـر تـشـنه و عـریـان مـرا دریـابـید عمّۀ كوچک تو داشت به زینب میگفت زخـمهـای لـب مـهـمـان مـرا دریـابـید
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
کارم شده ز دوری تو سوخـتن، بیا بر این دل شکـستهام آتش مـزن، بیا یعقوب هم به گریۀ من گریه میکند کنعان به گل نشست، عزیز وطن بیا اشک و دل کباب و پریشانی سحـر تا سرکشی کنی تو از این انجمن بیا اهـل کـسا ز آمـدنت حـرف ها زدند اکسیر جان، عصارۀ هر پنج تن بیا الغوث و العجل نمیافتد دگر ز لب ای آرزوی قـلبی هر مرد و زن بیا سوزن بزن به چاک خطای گذشتهام تا که نـدوخـتـند بر این تن کـفن، بیا صدها اویس تو به قرن کشته میشوند بهـر نجـات ما و خصوصاً یـمن بیا چشمم پُر است، منتظر یک تلنگر است با حرف های مانده از آن پیرهن بیا دل شد حریم روضۀ عطشان کربلا در صحن این حسینیه، یابن الحسن بیا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگـاهم کن سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن درختی بیثمر هستم، برایت دردسر هستم خزانم، شاخهای زردم، کمی آقا نگاهم کن نشستم با دو چشم تر، خجالت میکشم دیگر ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون فقیرم، از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن نـدارم بـیـم رسـوایی، به امید تـمـاشـایی دم میخـانه میگردم، کمی آقا نگـاهم کن برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من فـدای غـربتت گردم، کمی آقا نگـاهم کن به سـوز سیـنۀ زهـرا، به آه زینب کبری صدایت میزنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن به یاد غربت زینب، خرابه میروم هر شب شبیه جغـد شبگـردم، کمی آقا نگاهم کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
حس من این است هردم بیوفاتر میشوم دائما از یوسف زهـرا جـداتر میشوم اشک هـایش را نمیفـهمـد دل آلـودهام هر چه یادم میکند بیاعتناتر میشوم بندهای بیدست و پا هستم، زمان معصیت دست و پا گم میکنم، بی دست و پاتر میشوم جای من العفو میگوید که راهم میدهند من ولی جای تشکر بی حیاتر میشوم با همه رسواییام وقتی به دادم میرسد با نـگـاه مـهـربـانـش آشـنـاتر میشوم هرچه هم بد باشم آخر سائل این خانهام بـا گـدایی کـریـمان پُـر بهـاتر میشوم بر دل آلودۀ خود آب و جـارو میزنم چونکه با این گریه کردن با صفاتر میشوم در میان روضه از نفسم رهایم میکنند با سلامی بر حسین از خود رهاتر میشوم درد من جان دادن آقا است زیر نیزهها حاجت درمان ندارم، مبـتلاتر میشوم
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
آشــفــتـهام شـبــیــه دلِ بــیقـــرارهــا بی رنگ و روست،روی تمام بهارها از آیـنـه نمیشود هـیـچ انتـظار داشت وقـتی نشسته است به رویـش غـبارها شیـریـنیِ وصال به قـدر فـراق نیست خـستـه نمیشـوم من از این انتظارها ایـن روزگـار کـفـر مـرا در مـیآورد وقـتی که بی تـو میگـذرد روزگـارها در شهر خویش بین همین کوچه ها تو را نـشنـاخـتـیم اگـر چه که دیـدیـم بـارها اصلا قـرار بود که جـمـعـه بـبـیـنـمت بــازم گــنــاه مـن زده زیــر قــرارهـا در راه انتظار تو رفـتند زیر خاک… رفـتـنـد زیـر خـاک هـزاران هـزارها حالا که خلوت است حرم، بعد اربعین ما را بـبر زیـارت شش گـوشه دارها
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دستی بده تا که بگـیرم دست هـایت چـشمی بده تا که کنم گـریه بـرایت دسـت تـوسّـل دارم و چــشـم تـمـنّـا می دوزم امشب بر بلـندای عطایت مثل هـمیشه دست خـالی و غـریـبم یعنی نگاهی تازه کن سوی گـدایت خاموشیِّ امروز من از بیغمی نیست دیشب گریبان پاره کردم در هوایت شب های بسیـاری غـریـبانه نـمودم در گـوشـۀ تـنهـایـیام آقـا صـدایـت ای بـی پـنـاهی که پـناه عـالـمـیـنـی جــا ده دل آواره را زیـر عـبــایـت این گوشۀ دنیا کسی فکر نجات است با یک نظر دل را ببر تا بی نهایت اینجا به صبح روشنت ایمان ندارند کی می نمایی قـصد اِعمال ولایت؟ قـربان اشک صفحـۀ قـرآن چشمت وقـت تـلاوت کــردن تـبّـت یـدایـت ای وارث خـون گـلـوی سر بـریـده کی میچکد خون گلویم زیر پایت؟ شور شهادت دارم و شوق وصالت یابن الشّموس الطّالعه خونم حلالت
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی در ایام اسارت اهل بیت
با غـصـههای آل عـبـا گـریـه میکنی در اوج روضههای عزا گریه میکنی ما بـا گـنـاه اشـکِ تو را در میآوریم از سـوز بـی وفـایـی مـا گریه میکنی ای صاحب عزا، تو به این روضههای ما مـیآیـی و بـدون صدا گـریـه میکنی گاهی نجـف، مدینه، گهی کـربلا و گاه در مـشـهـد امام رضـا گـریـه میکنی بـر کـشـتـۀ فـتـاده بـه هـامـونِ کـربـلا بر داغ سـیـد الـشـهـدا گـریـه میکـنی این روزها به حـال دل عمّه جان خود در کوفه و به شـام بلا گـریه میکـنی بر رأس های رفـتـه به بـالای نـیـزهها با خیزران و طشت طلا گریه میکنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غـصـههـای آل عـبـا گـریه میکنی
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب تاسوعا
خود را مقـیم وادی احـساس میکنم دل را خـمار بوی گـل یـاس میکنم تا نام پـاک ساقی لب تـشنه میبـرم بوی تو را به میکده احساس میکنم تا وا کنی دگر گرهِ کورِ کارِ من... خود را دخیل حضرت عباس میکنم اشكی كه دادهای به دو دنیا نمیدهم کی اعتنا به گوهر و الماس میکنم؟ تا که بیایی از سفر ای باغبان عشق یاد گـل شکـسته قـد از داس میکنم امشب برای خواندنِ این روضه های سخت آقا ببخش این همه وسواس میکنم! دست بریده بود و علم بود و مشک بود قد خـمیده بود و حرم بود و اشک بود
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب تاسوعا
آقا نگـاهـم مانـده بر در تا بـیایی از جـاده های روشـن فـردا بیایی دوری تو بغضی نشانده در گلویم ای کاش میشد یا بمیـرم یا بیایی دارد توسل میکند چشمان خیسم ای حاجت روز و شب دنیا بیایی پـیچـیـده شد کار تمام شیعـیـانت باید بـرای رفـع مشکـل ها بیایی دیشب دعـا کردم برای دیدن تو دیشب غزل گفتم ردیفش با بیایی امشب دخیلم بر دو دستان ابالفضل شاید میـان روضـۀ سـقـا بـیـایی در انتـظـار تو تمام لحـظه ها را آقا نگـاهم مـانـده بر در تا بیایی
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب هفتم محرم
بـدونِ تو اُمـیـدِ ما، سـراب میشود بیا تمامِ شهر بر سرم، خـراب میشود بیا برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند دعـای مـادر تو مستجـاب میشود بیا بکش به آتش اشک را تو آه کِش میان ما که دل کنار گریهات کباب میشود بیا اگر کمی محبتت نصیب تشنهای شود برای او نَفَـس فـقط عـذاب میشود بیا به سینه می زنم مگر مدافع حرم شوم به روی سینههای ما حساب میشود بیا رسید روضۀ عطش شنـیدهام برای تو که آب خوشگوار هم مُذاب میشود بیا کنار خیمه مانده و فقط خـدا خـدا کند حـرم اسیـر گـریـۀ ربـاب میشود بیـا
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
حـالـی بـده هـمیشه بخوانم دعا فقط فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟ بـی فـایـده ست نـالـۀ آقـا بـیـا فـقـط پایی بده که در به در خیمه ات شویم فـانـی شـویم در جَـلَـوات شما فـقط هوشی بده که وقت بلایا و فـتـنه ها تـکـیـه کـنـیـم بـر غـم آل عـبـا فـقط جـانی بده به پـای نگـاهـت فـدا کنم پرپر زدن ز عشق تو دارد صفا فقط عزمی بده به دغدغۀ تو عمل کـنیم کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟! شوری بده شرر بزند بر شعور من آهـی بده به سوی تو باشد رها فقط سوزی بده به سینۀ من تا که روز و شب روضه بخـوانم از شَه کـربـبلا فقط روزی خـبر بده به غـلام سیاه خود یک شب بیا به خیمۀ ما؛بی صدا فقط ما از کسی به جز تو نداریم انتظار عـالـم درست می شود...آقا بیا فقط!
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
الا ای قـبـلـه گـاه دل كجـایی؟ محرّم شد... نمی خواهی بیایی؟ بـیا یك بـار تـا دورت بگـردم بـیا كـه مُـردم از داغ جـدایـی بیا یك سر به جمع سینه زن ها كه شـاید بشنـوم از تو صدایی فــدای نــالــه هــای آتـشـیـنـت مـیـان روضـه هـای نـیـنـوایی كـنـار قـتـلگـه یا خـیمه گاهی! نـمی دانـم كـجـای كــربـلایـی! هوای روضه های صبح گاهت دل دیـوانـه را كــرده هـوایـی شود آیا برای روضه خـواندن مرا هم یک دهه دعوت نمایی؟
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
درانتظار تو چـشمم هـمیشه بارانیست و بی تو حال وهوای دلم چه طوفانیست بیا که خـیـری از این زنـدگی نمیبینم که لحظه لحظۀ عمرم پُر از پریشانیست هوای خیمۀ قـلـبم بـدون تو سرد است بهار؛ پیش دو چشمم شب زمستانیست ز جادهای که گذرکردهای مسافر عشق ببین که جای قدومت چقدر نورانیست درون سیـنـۀ من پُـر ز آه تب دارست حـدیث غـیبت تو بین سینه زندانیست دعـای نـدبـۀ هـر صبح جـمـعـهام آقا به قـصد آمـدن تو برای مهـمـانـیـست بیـا که مـاه عـزای شهـیـد بـیسـر شد بـیا ببـار که هنگـام مرثـیه خوانیـست
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ماه غم است و میكشي از سينه آه را خـم كـرده است آه غـمـت قـد مـاه را صاحـب عـزا تـرين عـزادارهـا بيـا تا بـر دلـم نگـاه كـني ايـن دو ماه را سـدّ گـنـاه بـستـه به مـن راه اشـك را ضامن شو و بگـو كه نبـنـدند راه را تا انـدكي شبـيه تو بـاشيـم اين دو ماه بـر تـن نـمــودهايـم لـبـاس ســيــاه را عمريست دست چادرِ زهراست بر سرم از من مگـيـر سايۀ اين سر پـنـاه را گفتم حسين و اشك روي گونهام چكيد ديـدم كه پاك كردهاي از دل گـناه را آه از دلِ تـو، آه ز چـشمـانِ عـمّهات چـشـمي كه ديـده واقـعـۀ قـتـلگـاه را
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دلـم بـرای دیـدنـت مـذاب شد نـیـامدی چـقـدر دوری شـما عـذاب شد نیامدی به شهر وعده دادم که میرسی و پیششان دوبـاره نوکـر شما خـراب شد نیامدی صدا زدی حسین را صدا زدم حسین را تمام عمر من پُر از جواب شد نیامدی شب یتیم مجتبی گذشت و من ندیدمت چقدر شاخههای گل، گلاب شد نیامدی دوباره شد محرم و رسید صاحب عزا ببین که مادرت ز گریه آب شد نیامدی سری بزن به اشک ما بیا که روز بعد از این نگویمت که روضۀ ربـاب شد نیامدی عروس فاطمه چرا به زیر برق آفـتاب؟ دوباره روی مادری کباب شد نیامدی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شبـيـه چـشم شما چـشم هاي تـر دارد كسي كه خاك حسينيه را به سر دارد خدا به روي من و تو حساب وا كرده كه گريـهاي بكـنيم و حـساب بـردارد
: امتیاز
|